شما در حال مشاهده نسخه موبایل وبلاگ

محمدرضا رجایی

هستید، برای مشاهده نسخه اصلی [اینجا] کلیک کنید.

احترام به پدر و مادر، گامی به سوی سعادت و خوشبختی

احترام به پدر و مادر، گامی به سوی سعادت و خوشبختی

یکی از راه¬های رسیدن به موفّقیّت و خوشبختی، نیکی به پدر و مادر است. آنان سنّ زیادتری دارند و در نتیجه تجربۀ بیشتری از زندگی دارند. آنان به راه¬های رسیدن به موفّقیّت و خوشبختی (به علّت دارا بودن تجربه) آگاه هستند و با اطاعت از از سخنان والدین و یاری آنها، راه¬های رسیدن به موفّقیّت و خوشبختی هموار می¬گردد.

«احترام به والدین لازمۀ خوشبختی است».

پندها و نصیحت¬های آنان می تواند برای ما راهگشا باشد و با اطاعت از آنان که خیر و صلاح ما را می-خواهند، راه را از چاه تشخیص می دهیم و در مسیر نیک¬بختی گام برمی داریم تا به سرمنزل مقصود برسیم.

«مطمئن باشید! اگر تمام وسایل راحتی زندگی را فراهم نمایید، ولی به والدین احترام نکنید، خوشبخت نخواهید شد».

قرآن کریم می فرماید:

وَ وَصَّینَا الاِنسانَ بَوالِدَیهِ حَمَلَتهُ وَهناً عَلی وَهنٍ وَ فِصالُهُ فی عامَینِ أَنِ اشکُرلی وَ لِوالِدَیکَ اِلَیَّ المَصیرُ

«و ما به انسان دربارۀ پدر و مادرش سفارش کردیم، مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی، حمل کرد و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می یابد. (به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر به جا آور که بازگشت (همه) به سوی من است!»

خداوند بزرگ پس از اطاعت و شکر خودش، اطاعت و احسان به والدین را سفارش کرده¬اند و در چند آیه، به این مطلب تأکید فرموده¬اند.

احادیث زیادی دربارۀ نیکی به پدر و مارد و اطاعت از آنان نقل گردیده است که به این موضوع تأکید نموده¬اند که در این جا به ذکر چند حدیث اکتفا می کنیم:

رسول مکرّم (ص) می فرمایند:

«اَلعَبدُ المُطیعُ لِوالِدَیهِ وَ لِرَبِّهِ فی أَعلی عِلّییّنَ»

«کسی که مطیع پدر و مادر و پروردگار خویش باشد، در مقام اعلای بهشت است».

«مَلعُونٌ مَن سَبَّ أَباهُ، مَلعُونٌ مَن سَبَّ أُمَّهُ»

«هرکه به پدر خویش ناسزا گوید، ملعون است و هرکه به مادر خویش ناسزا گوید، ملعون است».

«مَن أرضی والِدَیهِ فَقَد أَرضَی اللهَ وَ مَن أَسخَطَ والِدَیهِ فَقَد أَسخَطَ اللهَ».

«هر که پدر و مادر خویش را خشنود کند، خدا را خشنود کرده و هرکه پدر و مادر خویش را خشمگین کند، خدا را خشمگین کرده است».

حضرت علی (ع) می فرمایند:

«همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّی است: حقّ پدر بر فرزند این است که فرزند، در همه چیز جز نافرمانی خدا، از پدر اطاعت کند و حقّ فرزند بر پدر آن است که : نام نیکو بر فرزند نهد، خوب تربیتش کند و او را قرآن بیاموزد».

نویسنده و محقق : محمدرضا رجایی

دین¬داری، راز موفّقیّت و سعادت

دین¬داری، راز موفّقیّت و سعادت

یکی از عوامل موفّقیّت و خوشبختی، خداشناسی و دینداری است. هنگامی که دیندار باشیم و به عبادت خداوند بزرگ بپردازیم و به او تقّرب جوییم، از معنویّات بهره برده¬ایم.

انسان همان¬گونه که به مادیّات و همچنین به آب، غذا و لوازم زندگی احتیاج دارد، به معنویّات نیز نیاز دارد، و باید روح او تغذیه شود. با خداشناسی و دینداری و تقرّب به خداوند بزرگ، به این مهم می رسیم، روح ما از عالم بالا سیراب می گردد.

خداوند بزرگ نیز در کارها، مشکلات و نابسمانی ها و ... به ما کمک خواهد کرد و مشکلات ما حل خواهد شد، نابسمانی¬های ما سامان می گیرد و کارهای ما رونق می¬یابد.

در مسیر زندگی، تنها نیستیم و به او تقرّب می جوییم و همیشه از او مدد می گیریم. با او به راز و نیاز می¬پردازیم و دعا می کنیم و او نیز دعاهای ما را به هدف اجابت می رساند و حاجات ما را برآورده می-کند.

اگر کسی قدم در عالم دین بگذارد و از روی صدق و حقیقت تسلیم اوامر خداوند شود و خواست و سلیقۀ شخصی خود را مقدّم بر تعالیم دینی نگرفته و صادقانه خود را بر تعالیم آسمانی منطبق گرداند، محال است خوشبخت نشود.

ویلیام جیمس می¬گوید:

«من قادر نیستم بدون خدا زندگی کنم».

«آن دل که از یاد خدا تهی و بی¬نصیب است، همانند محکمه¬ای است که از قاضی تهی باشد». «لامارتین»

برای این کار باید کتاب¬های خداشناسی را مطالعه کنیم و در نظام خلقت تفکّر و تعقّل کنیم:

«تنها قوّۀ جاذبه، برای تعلیل و تفسیر نظام شگفت عالم سیّارات کافی نیست، بلکه باید یک منبع علم و قدرتی، جِرم و فاصله و سرعت حرکت همۀ آنها را سنجیده و هریک را در مدار معیّنی قرار داده باشد و او خداست». «نیوتن»

کتاب های خداشناسی بسیار زیاد است. شما می توانید چند عدد از آنها را تهیّه کنید و روزی چند صفحه از آن را بخوانید و بر روی آنها تفکّر کنید و به عظمت و یگانگی خدا پی ببرید.

چون اصول دین تحقیقی است، پس بر رویِ اصول پنج¬گانه، تحقیق و بررسی کنیم و فروع دین را نیز از مجتهد اعلم تقلید نماییم تا ان¬شاءالله خداوند بزرگ، در همۀ کارها به ما کمک و یاری نماید.

آلفرد می گوید: «هنگامی پروردگار به ما پاسخ خواهد داد که به او نزدیک شده باشیم».

بنابراین هنگامی که به قرب الهی رسیدیم، او به زندگی ما سامان می بخشد، و به سرانجام نیک¬بختی خواهیم رسید.

هنگامی که ایمان به خداوند مهربان داشته باشیم، همۀ مشکلات در برابر ارادۀ او آسان است، خدایی که می¬توانیم همیشه با او راز و نیاز کنیم و مشکلات خود را با او در میان گذاریم و از قدرتش مدد بگیریم، به او تقرّب جوییم و با خودسازی و نیکوکاری به او نزدیک شویم و از گناهان خود، در پیشگاهش آمرزش طلبیم.

حضرت علی(ع) می فرمایند:

«بازرگان زیان دیده، ورشکست نیست، بلکه در حقیقت آن کس که گوهر ایمان خود را از کف داد، زیانکار و ورشکست است».

بلی، ما بارها مشاهده کرده¬ایم کسانی که به خدا و جهان آخرت ایمان ندارند و شیطان در وجود آنان رسوخ کرده است، در صحنۀ زندگی شکست را پذیرفته¬اند و به سر منزل مقصود نرسیده¬اند.

میزان آرامش قلبی هرکس، متناسب با میزان توجّه او به خدا است. دل¬هایی که از یا خدا غافلند، چون زورقی بر سطح دریا هستند که با کوچکترین نسیم، به حرکت درآمده و با اوّلین موجی که برمی¬خیزد، متلاطم شده و غرق می شوند. امّا کشتی های بزرگ، به تلاطم نمی¬افتند و تکان نمی¬¬خورند.

«قوی¬ترین قدرتی که مانند جاذبۀ زمین، وجودش حقیقی و قابل احساس است، عبادت و دعا است. در زندگی پزشکی خود، به کسانی برخورد کرده¬ام که هیچ کدام از وسایل درمان برایشان مؤثّر نبوده است، ولی به مدد دعا نجات یافته¬اند». «دکتر الکسیس کارل»

مهاتما گاندی نیز گفته است:

«اگر دعا و عبادت نبود، من مدّت¬ها قبل دیوانه شده بودم» .

نویسنده و محقق : محمدرضا رجایی

خوشحالی، گامی به سوی خوشبختی

خوشحالی، گامی به سوی خوشبختی

«خوشحالی، نوعی خوشبختی است. غصّه و غم خوردن انسان را پیر و ناتوان می¬سازد و خوشحالی انسان را جوان نگه می¬دارد. خنده، فریاد موتور نیرومند بدن است در حالی که گریه(برای امور مادی)، نمایندۀ ضعف و ناتوانی است». «ژیون ژور»

سقراط نیز می¬گوید :

«خنده، بزرگ¬ترین اسلحه در جنگ زندگی است».

هرگاه زندگی در نظرم کسالت¬بار می شد، به آدم¬های شاد نگاه می کردم و با تعجّب از خود می¬پرسیدم: «زندگی این آدم¬ها چگونه تا به این حد، شیرین شده است؟» بعدها متوجّه شدم که همۀ این آدم¬ها در زمانی از زندگی خود، گام اوّل را برای شاد زیستن برداشته¬اند و همان گام، مقدّمۀ قدم¬های بعدی شده است.

مؤثرترین عوامل استراحت و شادی، ایمان، خواب و خنده است: به خدا ایمان داشته باش، خوب خوابیدن را بیاموز.

لرد آویبوری، خوشحالی را نیز عامل خوشبختی می¬شمارد. بنابراین، از هم اکنون تصمیم بگیریم غم نخوریم و خوشحال باشیم.

پیامبر گرامی اسلام(ص) می فرمایند:

«خنده دو قسم است: خنده¬ای که خدا آن را دوست دارد و خنده¬ای که خدا آن را دشمن دارد، امّا خنده¬ای که خدا آن را دوست دارد، آن است که مرد، بر برادر خویش از شوق دیدار وی لبخند زند. امّا خنده¬ای که خدای والا آن را دشمن دارد آن است که مرد، سخن خشن و ناروا گوید که بخندد و یا بخنداند و به سبب آن هفتاد پاییز (هفتاد سال) در جهنم، سرنگون رود».

خندۀ زیاد از حد، دل را می¬میراند و در روایات اسلامی مذّمت شده است. ولی خوشحالی، تبسّم و لبخند سفارش شده است و غم و غصّه خوردن نهی شده است.

پیامبر گرامی اسلام (ص) همیشه تبسّم بر لب داشتند.

«لبخند، محبّت می آورد و کدورت را می¬زداید. از این شیوۀ افسون کننده و محبّت¬آور، رسول خدا فراوان استفاده می¬کردند. اغلب، خندان و متبسّم بودند، مگر آن¬گاه که قرآن فرود می¬آمد، یا در حال وعظ و پند دادن بود»

رسول خدا(ص) ، کلام خویش را با تبسّم می¬آمیختند. چهره¬ای خندان داشتند. به چهرۀ دیگران لبخند می¬زدند و خوشرویی و خوشخویی با مردم از خصلت های ایشان بود. در حدیث است:

«کان (ص) أَکثَرُ النّاس تَبَسُّماً وَ ضِحکاً فی وُجُوهِ أَصحابِهِ».

«]رسول اکرم[ بیش از همه لبخند داشت و در روی یارانش لبخند می زد».

نویسنده و محقق : محمدرضا رجایی

جوانی ، عامل موفقیت و خوشبختی

جوانی ، عامل موفقیت و خوشبختی

یکی دیگر از راه¬های رسیدن به موفّقیّت و خوشبختی، غنیمت شمردن دوران جوانی است. در ایّام جوانی، نیروی آدمی بیشتر، اراده قوی¬تر، قوای جسمی و روحی عالی¬تر است و بهتر می¬تواند تلاش کند و بر مشکلات پیروز شود.

باید ایّام جوانی را قدر بدانیم تا به آنچه که می ¬خواهیم برسیم و خویش را برای دوران پیری آماده کنیم.

انگلیسی می گوید:

«جوانی، بهار عمر و پیری، پاییز آن است».

«برای شب پیری، در روز جوانی، چراغی باید تهیه کرد». «بلوتارک»

بنابراین در جوانی اهدافی چون علم و دانش، ثروت، دین¬داری و ..... را انتخاب کرده و آن را دنبال کنیم و خویش را برای دوران پیری آماده کنیم و در دوران پیری از آن بهره ببریم، مبادا در جوانی، با انتخاب دوستان بد و یا با انجام اعمال خلاف شرع و عرف به بیراهه کشیده شویم و زندگی خویش را تباه کنیم.

شوپنهاور چنین می گوید:

«تفاوت میان جوانی و پیری آن است که مقصود اوّل، زندگی است و انتهای دومی، مرگ است»

قال رسول الله (ص):

«مَن تَعلَّمَ فی شَبابِه کانَ بِمَنزَلَهِ الرَّسم فِی الحَجَرِ وَ مَن تَعَلَّمَ وَ هُوَ تکبیرٌ کانَ بِمَنزِلَهَ الکِتابِ عَلی وَجهِ الماءِ».

«هرکه در جوانی دانش آموزد، علم او همچون نقشی است که بر سنگ حکّاکی شود و هرکه در بزرگسالی بیاموزد، کارش همچون نوشتن بر روی آب است».

حضرت علی (ع) می فرمایند:

«ای بندگان خدا! تا ریسمان¬های مرگ بر گلوی شما سخت نشده و روح شما برای کسب کمالات آزاد است و بدن ها راحت و در حالتی قرار دارید که می توانید مشکلات یکدیگر را حل کنید، مهلت دارید به اعمال نیک بپردازید».

همچنین آن حضرت فرمودند:

«شَیئان لایَعرِفُ فَضلَهُما اِلاّ مَن فَقَدَهُما: الشَّبابُ وَ العافِیَهُ».

«دو نعمت است که قدر آن را نداند مگر کسی که از دستشان دهد: جوانی و تندرستی».

نویسنده و محقق : محمدرضا رجایی

زن و فرزند، عامل موفقیت و خوشبختی

زن و فرزند، عامل موفقیت و خوشبختی

قال الحسین بن علی(ع):

«ما مِن شابٍّ تَزَوَّجَ فی حِداثَهِ سِنَّهِ اِلاّ عَجَّ شَیطانُهُ یا وَیلَهُ یا وَیلَهُ عَصِمَ مِنّی ثُلثَی دینِهِ».[1]

«هیچ جوانی ازدواج نمی­کند، مگر آن که شیطان به فریاد می­آید که وای!وای! او دو سوم دینش را از شرّ من درامان داشت».

ازدواج با انسان نجیب، پاکدامن و پارسا یکی از راه­های رسیدن به نیک­بختی است. کسانی که فقط به زیبایی ظاهری توجه دارند و به خصوصیّات دیگر و توافق اخلاقی کم توجّه هستند، از نعمت یک زندگی آرام و سعادتمندانه دورند.

همسر، شریک زندگی انسان است و می­تواند ما را در راه رسیدن به نیک­بختی و موفّقیّت یاری کند. همسر در محیط خانواده، یار، غمخوار و مددکار محسوب می­شود و می تواند محیطی آرام را آماده کند.

متأسفانه عده­ای می خواهند با همسری ازدواج کنند که خانوادۀ او ثروتمند باشد، بنابراین بدون درنظر گرفتن شرایط اخلاقی به سراغ چنین افرادی می روند، غالباً نیز زندگی سعادتمندانه­ای ندارند.

رولاند دربارۀ این موضوع چنین می گوید:

«ازدواجی که به خاطر پول صورت بگیرد، به خاطر پول هم به هم می خورد»[2]

هنگامی که هدف از ازدواج، پول باشد، آن ازدواج متزلزل است و پس از چندی بنیان آن فرو می ریزد.

همسر خویش را با بینش و آگاهی کافی و تحقیقات کامل انتخاب کنید. هنگامی که او را فهیم، خردمند، باحیا و سازگار یافتید، با او پیمان ازدواج ببندید.

پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند:

«ایّاکُم وَ خَضراءَ الدَّمَنِ، قیلَ: وَ ما خَضراءُ الدَّمَنِ؟ قالَ: اَلمَرأَهُ الحُسناءُ فی مَنبَتِ سُوءٍ».[3]

«از سبزۀ در زباله­دان بپرهیزید. گفتند: سبزۀ در زباله­دان چیست؟ حضرت فرمودند: زن زیبا در خانوادۀ بد»

بنابراین، زیبایی ظاهری کافی نیست، بلکه او باید زیبایی باطن نیز داشته باشد.

حضرت علی (ع) می فرمایند:

«چه زشت است که انسان، ظاهری زیبا و باطنی نازیبا داشته باشد».

نویسنده و محقق : محمدرضا رجایی


نیکی، راهی به سوی سعادت و کامیابی

نیکی، راهی به سوی سعادت و کامیابی

یکی دیگر از علل رسیدن به موفّقیّت و خوشبختی، نیکی کردن است که اثرات معجزه¬آسا بر روح و روان دارد و به روح و روان آرامش و نشاط می بخشد.

نیکی به انسان کمک می¬کند تا کمتر به بیماری¬های روحی مبتلا شود. او از این کار پسندیده، لذّت معنوی سرشاری می برد و آرامش بر وجودش، حکمفرما می گردد.

قال علی(ع):

«اِفعَلُوا الخَیرَ وَ لاتَحقِرُوا مِنهُ شَیئاٌ، فَاِنَّ صَغیرَهُ کَبیرٌ و قَلیلَهُ کَثیرٌ، وَ لایَقوُلِنَّ أَحَدُکُم: اِنَّ أَحَداً أَولی بِفِعلِ الخَیرِ مِنُّی، فَیَکُونَ وَاللهِ کَذلِکَ اِنَّ لِلخَیرِ وَ الشَّرِّ أَهلاً، فَمَهما تَرَکتُمُوهُ مِنهُما کَفاکُمُوهُ أَهلُهُ».

«کار نیک به جا آورید، و آن را هر مقدار که باشد کوچک نشمارید، زیرا کوچکِ آن بزرگ و اندکِ آن فراوان است، و کسی از شما نگوید که دیگری در انجام کار نیک از من سزاوارتر است! گرچه سوگند به خدا که چنین است، خوب و بد را طرفدارانی است که هرگاه هر کدام از آن دو را واگذارید، انجامشان خواهند داد».

ویکتورهوگو می گوید:

«اشک دیگران را مبدل به نگاه¬های پرشادی کردن، بزرگ¬ترین خوشبختی است».

ویلیام شکسپیر نیز گفته است:

«این قانون طبیعت است که هیچ¬کس به تنهایی نمی تواند خوشبخت باشد، بلکه خوشبختی و سعادت را باید در سعادت و خوشبختی دیگران جستجو کرد».

بنابراین، برای این که روحی با نشاط و روانی سالم و آرام داشته باشیم و لذّت معنوی نیکویی را حس کنیم، آنچه برای خود می¬خواهیم برای دیگران نیز بخواهیم. بر اثر نیکی کردن به دیگران، آنها نیز ما را تنها نمی¬گذارند و در هنگام سختی ها و مشکلات به یاری ما می¬شتابند و همچون یاری وفادار و دلسوز به نابسمانی های ما، سامانی می بخشند.

«یگانه راه برای افزودن خوشبختی بر روی زمین، آن است که تقسیمش کنید». «پول شرر»همه چیز را فقط برای خویش نخواهیم، هنگامی که در رفاه کامل به سر می¬بریم، می¬توانیم با کمک به انسان¬های نیازمند، به زندگی آنان سر و سامان بخشیم و دست افتاده¬ای را بگیریم و به یاری مردم بشتابیم و در حل مشکلاتشان، آنها را یاری کنیم؛ زیرا:

بین آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی¬غمی نشاید که نامت نهند آدمی

سعدی

گوته گفته است:

«خوشبخت کسی است که راه خدمت دیگران را بلد است و شادی دیگران را به قدر شادی خود حس می¬کند».

نویسنده و محقق : محمدرضا رجایی

موانع حرکت شخصیتهای اجتماعی

موانع حرکت شخصیتهای اجتماعی

شخصیت های اجتماعی در مقاطع گوناگون زندگی بر اثر علل و عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گاهی با افرادی مواجه می شوند که از لحاظ تربیت خانوادگی یا فضیلت فرهنگی تهی بوده و براثر عدم سازندگی، رذیلت ها و اعمال مذموم را از خویش نزدوده اند. لذا گاهی سنگ اندازان با توجیهات واهی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به برخوردهای تأسف برانگیز پرداخته و تا حد امکان با شایعه پراکنی و کارشکنی آنان را برای مدتی از اهداف آرمانی خویش دور ساخته و یا حتی متوقف می نمایند. بدین جهت یک الگوی اجتماعی باید در همۀ موقعیت ها و مکان ها به ویژه شرایط حساس محافظی زبده بوده و خود را در نابسامانی ها و گرفتاری های زندگی حفظ نماید.

او برای این کار باید دو نمود را مورد بررسی قرار داده و بکار گیرد:

1- شناخت

2- کاربرد

در مرحلۀ اول برای مقابله با کارشکنی ها و سنگ اندازی ها شناخت و اندیشه گرایی در مورد آنان ضروری است چرا که: عدم شناخت آنان مانع وصول هرگونه راهکاری است؛ برخلاف آن شناخت و کاربرد راهکار آن دو اصل مسلم عدم شکست و رسیدن به سرانجام بهروزی است . با هم این اصل مسلم (شناخت و کاربرد راهکارها) را براساس طبقه بندی مخالفان می خوانیم:

1) کارشکنان

گاهی یک شخصیت فرهنگی، سیاسی و یا اقتصادی در محیط خانه، اجتماع و دانشگاه با کارشکنان بی فرهنگ مواجه می گردد در چنین مواقعی ابتدا باید به کارشکنی های آنان ترتیب اثر نداده و به سادگی از آن بگذرد چرا که «کسی به سگ مرده لگد نمی زند. »

شکسپیر می گوید : «دشمنان بسیار دارید که نمی دانند چرا دشمن شما هستند ولی همچون سگهای ولگرد هنگامیکه رفقایشان بانگ بردارند، آنان نیز بانگ برمی دارند.[1]»

آنگونه که مشاهیر جهان در آمارهای مختلفی که در این زمینه تهیه شده است، ترسیم نموده اند به علت آنکه شخصیت ها ترتیب اثری به کارشکنی کارشکنان نمی دهند آنان پس از مدتی دست از کارشکنی برداشته و دوباره آن شخصیت فرهنگی و یا سیاسی به سبک عادی زندگی بازگشته و با سرعت و سبقت به حرکت خویش ادامه می دهد.

بد نیست بدانید که : اگر کارشکنی ها جنبۀ جدی تری به خود گرفته باید به بررسی آن پرداخته و با برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت درصدد رفع آن برآئیم.

2) سنگ اندازی ها

عدۀ دیگری که می توانند در برابر شخصیت های طبقات مختلف جامعه نقش مذموم ایفا کنند؛ عدۀ قلیل به اصطلاح سنگ اندازی هستند که با فرصت شناسی عمل خلاف اعتقاداتی را مرتکب می شوند که با ارزشهای شخصیت و الگوی جامهعه منافات دارد. به عبارت دیگر؛

افرادی هستند که به علت اختلاف عقیده و یاعدم سازندگی خود با شخص شهیری مخالفت کرده و او را در تنگنا قرار داده و به اصطلاح به سوی او سنگ اندازی می کنند تا بلکه بتوانند او را متوقف نمایند. در چنین مواردی شخصیت های اجتماعی خونسردی خویش را حفظ نموده و بدون آشفتگی و تزلزل با آن سنگ اندازان ارتباط برقرار نموده و با نصایح ارزندۀ خود آنان را از اعمال اسف انگیزشان بازمی دارند؛ و در مرحلۀ آخر تا حد امکان خواسته های آنان را برآورده می سازند. به قول مثل انگلیسی: «از عالی ترین سلاح برای مغلوب کردن دشمن خونسردی است[2]».

3) شایعه پراکنی

در میان ملل گوناگون تعداد قلیلی که از ارزشهای انسانی و مکارم اخلاقی برخوردار نبوده و فرهنگ ملی و مذهبی را نیز نمی دانند به علل واهی که از رضیلت های انسانی سرچشمه گرفته، با شخصیت های آن ملت ها به مخالفت پرداخته و با جسارت هرچه تمامتر به شایعه پراکنی می پردازند، تا آنان را با بحران مواجه سازند.

من به نوبۀ خود در طول عمرم از سلامت تن و روان برخوردار بوده ام و هرگز مریض نشده ام. ولی در سالهای دور تعدادی کارشکن به علل واهی که زر، زور و تزویر عامل اصلی آن بود با تبانی و بواسطۀ پول و پارتی و رابطه شایعاتی به طرق مختلف ساخته و مردم را تحت تأثیر آن قرار داده بودند، اما من در آن موقعیت به واسطۀ وسایل ارتباط جمعی مانند مقاله، مصاحبه و ارسال خبر کارشکنان را از کارشکنی بازداشته و سپس با سرعت و سبقت تلاشی بس بزرگ برای الگو بودن داشته ام. بدین جهت است که گفته اند؛

با دشمن و دوست گر شدی نرم چو موم چون نقش نگین شوی مکن شرم چو موم

با خصم همیشه باش سرسخت چو سنگ با دوست همیشه باش دل نرم چو موم

بنابراین در چنین مواقعی برترین راهکار جهت آنکه مردم تحت تأثیر شایعات آنان قرار نگیرند، عدم تزلزل در روحیۀ شخصی و پایداری در برابر شایعه پراکنان بوده و در مرحلۀ آخر بررسی برترین راه مقابله با این پدیده شوم می باشد.

محمد رضا رجائی نویسنده و محقق

[1] . ذوالفقاری، غلامحسین، رهنمون، ص 354.

[2]. همان منبع ، ص 356.

جهنم سوزان زندگی

جهنم سوزان زندگی

مردان ایرانی برای روابط سالم در خانواده باید نگاه ویژه ای به همسر خویش مبذول داشته و با بانویی که از رذیلت ها مبّرا و از صفات سلبی فاصله داشته همنشین باشند؛ چرا که بانوی ایرانی باید با سازندگی خویش نویدبخش بهشت برین زندگی بوده و محیط خانواده را صفا داده و نشاط همسر خویش را دو چندان سازد. در موقعیت کنونی که عصر رباط نام دارد و سال هاست که از ورود کامپیوتر و موبایل به محیط های سه گانه اجتماع، خانواده و دانشگاه می گذرد و بدون شک بر فرهنگ و روابط اجتماعی مردم تأثیرگذار بوده ولی متأسفانه بانوی ایرانی هنوز هم بر سر مسائل جزئی با شوهر خویش سر ناسازگاری گذاشته و به جای تساوی حقوق زن و مرد، خود را بر شوهر تحمیل می نماید. زیرا او به دلیل کنار گذاشته شدن پدرسالاری و شوهرسالاری که در سالیان دور در فرهنگ ملی ایران سایه افکن شده بود، شوهررا رام تر و مطیع تر نموده و به جهت تلافی گذشته و به علت عدم تطابق خویش با حقوق والدین و حقوق شوهر صفات زن سالاری را ترویج نموده و خود را بر خانواده تحمیل می نماید . اما بد نیست بدانید که منشأ چنین عملی عوامل گوناگونی چون عدم دانش کافی ، عدمفرهنگ ازدواج و روابط ناسالم در خانواده است. از این روی یکی از راهکارهایی که مردان ایرانی می توانند با کاربرد آن از این مهلکه نجات یابند، انتخاب همسری است که از صفات سلبی در امان باشد. امیدواریم با شناخت آن رذیلت ها و صفات سلبی با بانوانی همدم باشیم که نه تنها تا کنون از آن مبرا بوده بلکه از صفات ایجابی و سیرت زیبا بهره مند باشد و اگر ناخواسته با زنان زشت سیرت همسر و همنشین هستیم و روابط سالم ما در خانواده رو به تیرگی نهاده از آنان جدا گردیم زیرا روابط سالم نقشی اساسی در خانواده ایفا می نماید و به قول یکی از برجسته ترین روانشاسان دنیا، "برنامک فادن"، عدم روابط سالم در خانواده از سوی بانوانی که چهره ای معصوم نما و مظلوم نما دارند مردان را در تنگنا قرار داده و زندگی برای آنان جهنم سوزان است.

با هم صفات سلبی بانوان را از کتاب محجه البیضاء ملا محسن فیض کاشانی می خوانیم:

1. انّانه: زنانی که دردمند و نالان و شکایت گراز حالات جسمانی خود هستند و غالباً یا مریض هستند و یا خود را به

2. منّانه: زنی که بر شوهر خود منت می گذارد و دائماً می گوید فلان کار را برای تو انجام داده ام.

3. حنّانه: زنی که متمایل به مرد دیگری است

4. حدّاقه: زنان بهانه جو و چشم چران و هوس گر که مدام چشمانشان به این طرف و آن طرف است و شوهر را به زحمت وا می دارندتا برای او چیزهایی را تهیه کند.

5.برّاقه: زنانی که دائما در پی آرایش و برق انداختن خود هستند یا زنانی که تنهاخور هستند، هر غذایی را برای خود انتخاب کرده و تنها می خورند.

6.شدّاقه: زنانی که زیاد حرف می زنند.

7.المختلعه: زنی که مرتب دم از جدایی می زند.

8.مباریه: کسی که دائماً به این و آن مباهات و فخرفروشی دارد.

9.المفاخره: کسی که به دارایی های دنیایی فخر می کند.

10.عاهره الفاسقه: کسی که قبلاً دارای دوست پسر بوده است.

11ناشزه: زنی که بر شوهر خود بزرگی می فروشد و در رفتار و گفتار نسبت به شوهر برتری جوئی نشان می دهد.

12صخّابه: زن بد سخن و بد گفتار

13.ولاّجه: زنی که دائماً می خواهد از خانه خارج شود و رفت و آمد زیاد دارد.

14.همّازه: زنی که عیب جوست و بهانه تراشی می کند و زنی که زیاد را کم تلقّی می کند و به کم قانع نیست.

15.الذلیله فی اهلها العزیزه مع لعلها: زنی که با خانواده خود فروتن و در برابر شوهر خود سرکش است.

16.العقیم العقود: زن نازایی که کینه ورزی می کند.

17.المتبرجه ادا غاب عنها بعلها، العصان معه ادا حضر: زنی که در عدم حضور شوهر خود، برای دیگران خود نمایی می کند ولی برای شوهر خود اصلاً خود آرایی ندارد.

18.متمرّده: زن متمرد و عصیان گر و غیر مطیع

بنابراین همانگونه که در ابتدا بیان کردیم، مردان برای زندگی برتر و روابط سالم تر و دوری از جهنّم سوزان زندگی باید از بانوانی که حتّی چند صفت از صفات سلبی بالا را دارا هستند دوری گزیده و جدا شده و با بانوانی همدم باشند که نه تنها صفات سلبی در وجودشان راهی ندارد بلکه از صفات ایجابی، مکارم اخلاقی و فضیلت های انسانی نیز بهره مندند.

نویسنده و محقق: محمد رضا رجایی

طلاق و جدایی


طلاق و جدایی

معیارهای انتخاب همسر در عدم تزلزل و بقای خانواده پراهمیت بوده و جایگاه ویژه ای دارد . ملاک هایی که باعث روابط سالم در خانواده و تفاهم اخلاقی بوده نه تنها موجب فروپاشی زندگی زناشویی نبوده بلکه موجب راز خوشبختی زن و شوهر می باشد بدلیل اینکه آنچه که موجب آشنایی با صفات سلبی زن و شوهر می باشد موجبات همتایی بیشتر آنان را فراهم نموده و بنیاد خانواده ای مستحکم را بوجود می آورد که در آن از گسستگی و جدایی حرفی در میان نخواهد بود و همیشه با آسودگی خاطر برای اعضای خانواده موفقیت های کوتاه مدت ، میان مدت و دراز مدت پیش بینی می گردد. بدین جهت آشفتگی در میان آنان راهی نداشته و توافق در مسائل گوناگون زندگی حرف اول را می زند طبق آمارخبرگذاری خانه ملت نکته حائز اهمیت افزایش طلاق در بین سال های 91 و 92 می باشد که درصد تغییرات آن 4/3 درصد رشد داشته و آمار نگران کننده ای به شمار می رود. به گزارش شیعه نیوز از افزایش در سال 93 خبر به میان آمده و به گفته او در این سال در هر ساعت 19 طلاق در ایران ثبت شده است و آمار طلاق رو به افزایش است. یعنی به ازای هر هزار نفر جمعیت 1/2 درصد طلاق در کشور ثبت می شود و طی این سالها به ازای هر 4/4 ازدواج یک مورد طلاق به ثبت رسیده است بنابراین برای آنکه تزلزل در خانواده ها ریشه کن گردد و یا به حداقل برسد باید با شناخت عوامل زیانباری که از طلاق و جدایی نشأت می گیرد آشنا گردیده و سپس با روش های روابط نیکو زندگی خانوادگی خویش را تداوم بخشیم از همه مهمتر باید با روش های تداوم زندگی وعدم فروپاشی وطلاق آشنا شویم به دلیل اینکه شناخت راهکارها و روش های عدم فروپاشی و جدایی و بکارگیری آنها نیز باعث روابط نیکو وپسندیده در خانواده ای موفق است.با هم آن روشها را می خوانیم :

1-بررسی و پژوهش

عروس و داماد قبل از ازدواج با تحقیق از جهات گوناگون همسر خویش آگاه گردیده وصفات سلبی همدیگر را شناخته تا مبادا ازدواجی ناآگاهانه و نا خواسته صورت گیرد . اگر در آن ازدواج عروس و داماد از روحیه ها و صفات سلبی و ایجابی همدیگر آگاه نگردند پس از مدتی موجبات تزلزل آن خانواده فراهم می گردد. لذا طبق این فرایند مهمترین روش برای عبور از این مرحله طی دو نمود کل بیان می گردد که عبارتند از :

الف) تحقیقات دامنه دار

ب) آگاهی از صفات سلبی و ایجابی همدیگر

ابتدا تحقیقات باید از افراد ذی صلاحیت چون استادان و خردمندان که از نزدیکان دختران و پسران بشمار می روند,باشد .باید به یاد داشته باشیم که

از مرحله تحقیق به سادگی نگذشته و باید با دقت و به طور همه جانبه به ویژه درارتباط با وضعیت تاهل که مرحله مهمی برای آینده آنان است بررسی نمایند.

در مرحله بعدی برای آگاهی از صفات سلبی و ایجابی آنان طی گفتگوهای مشروح به تشریح عیوب همدیگربپردازند برای درک عمیق تر از این دیدگاه. .به کتاب هایی چون کتاب محجه البیضاء ملا محسن کاشانی یا کتاب راز خوشبختی دختران و پسران اثر محمد رضا رجایی مراجعه نموده و پس از غور در آن و با بکارگیری روابطی نیکوتر در محیط خانواده برقرار نمایند.

جبران خلیل جبران درنامه خود به ماری هسکل می نویسد:

«دوره پیش از زنا شویی،دوره معجزه آسایی است که در آن به محبوب خود نزدیک می شویم،صحبت می کنیم،وآنچه راکه به مااجازه شادی وخوشبختی می دهد،می آموزیم،ودر می یابیم چه باید کردتا این خوشبختی هرگز غروب نکند.نمی توانیم اجازه دهیم که گذر ستمگرانه بامداد،نیمروز،عصروشب،به این افسون پایان دهد.برای اینکه شوروشوق اولیه زنده بماتد،بخشی ازاوقات هرکسی بایدفقط به خود اوتعلق داشته باشد.هیچ کدام از ما،آن قدرخردمند نیست که بتواند تصمیمی متداخل در زندگی بگیرد.کافی است فقط به یک قانون توجه شود«صداقت»وهمه چیزدقیقاهمچون یک رویاخواهد بود.»

2-آشنایی و بکارگیری حقوق مشترک وجداگانه

بعد از تشکیل خانواده رکن اصلی پیوند و عدم تزلزل زندگی زناشویی روابط نیکو و پسندیده ای است که بین زن وشوهر وجود دارد که آن نیز بر اساس شناخت وبکارگیری یک سلسله حقوق مشترک و جداگانه ای است که زن و شوهر پس از آگاهی از آنها با اراده ای خلل ناپذیر و تصمیمی قاطع به آن جامعه عمل می پوشانند و با پایداری و پشتکاردر مشکلات آن حقوق را جدی تر می گیرند.

3-آگاهی از عواقب زیانبار گسستگی خانواده ها

آگاهی از مضرات پدیده شوم جدایی یکی از عوامل پیوند اکثر خانواده ها بوده و موجب گردیده تا زن و شوهر در مشکلات زندگی نیز با تفاهم زندگی خویش را نه تنها رها نکرده بلکه تمامی وظایفی که دختران و پسران برای یک خانواده خوشبخت در نظر دارند ، با تدبروغوردرآن وسپس با تحول و تغییر بدان جامعه عمل بپوشانند.فرانکلین می گوید:«پیش از ازدواج چشمهاراخوب باز کنید وبعدازآن کمی آنها راروی هم بگذارید.»

4-شناخت ویژگی های روابط نیکو در خانواده

شناخت خصلتهای روابط نیکو بین زن و مرد در بهبود روابط سالم ترو رعایت اصول و نمود هایی که یک خانواده موفق باید بدان تکیه کنند موثر است . بنابراین از شناخت ویژگی های آن به سادگی نگذشته و با جدی گرفتن آن به همراه آموخته های علمی و عملی ازتزلزل بنیان زندگی مشترک جلوگیری نماییم.

بد نیست بدانید که اگر کسی با بانویی که صفات سلبی فراوانی دارد و از صفات ایجایی بهرمند نیست همدم باشد ممکن است بر اثر تأثیر مستقیم اندیشه های منحرف وی به اعتقادات باطل گرایش پیدا کند بنابراین عواقب نامطلوبی در پی دارد .لذاموقعیت ایجاب می کند که با جدایی و طلاق مانع اعتقادات ارتجاعی وی گردیده وپس از آن زندگی نوینی را آغاز نماید. شاعر هم چنین می سراید:

هر که با دونان نشیندعاقبت اودون شود با خردمندان تو بنشین تاخردافزون شود

اسب تازی را زمانی گرببندند پیش خر رنگشان همگون نگردد طبعشان همگون شود

محمد رضا رجایی-نویسنده ومحقق

ادب

ادب راه رسیدن به موفقیت و خوشبختی

یکی از راه های رسیدن به موفقیت و خوشبختی ادب است . ادب از ارزش ها به شمار می رود و هیچ ثروتی مثل علم و ادب نیست . ادب زیوری گرانبهاست که دوستان را زیاد می کند ،انسان را نزد همگان عزیز می نماید ، عمل را بارور می کند، خصلت های اخلاقی را در انسان کامل می کند و انسان را از رذیلت های اخلاقی باز می دارد ، فرهنگ انسانی را بالا می برد و به انسان روشنایی می بخشد .

حضرت امیر (ع) به فرزندشان امام حسن (ع) می فرمایند :

ای فرزند ، ادب فراگیر و دل را به نور ادب روشنی بخش زیرا دل بزرگتر است از این که پلیدی بر او وارد گردد . آگاه باش که اگر بینوا شوی ادب تو را ثروتی است و اگر در تنهایی و غربت مانی او تو را یار باوفایی است . با جمال و ثروت خود ، دوستانی یکدل نمی توان به دست آوری چنانچه با ادب خواهی توانست . ادب راهنمایی بس تواناست که به سوی خوی های نیکو رهنمون می کند و اگر ادب زینت انسان نبود چهارپایی بیش نیست .

با این سخن مولا در می یابیم که هر کس با ادب است خوشبخت و موفق است و هر کس ادب ندارد بدبخت است . آن حضرت در کلامی دیگر درباره ادب چنین می فرمایند : ادب نیازمندان را ثروت است .

نویسنده و محقق : محمد رضا رجائی

12345
last